دیشب یه سوسک خسته دیدم که توی هال بی هدف و پریشان راه می رفت. روش سم ریختم تا به این زندگی نکبت بارش خاتمه بدم . اونم یه نگاه معنی دار به من انداخت و بالهاش پودری اش را تکان داد و رفت
شب رفتم تو اتاق خواب دیدم کنار تختم ایستاده و با شجاعت به من و به مرگ (دمپایی) نگاه می کنه و می گه : د بزن ..بزن خلاصم کن ..دیگه طاقت ندارم ...
۸ نظر:
شنیده بودم مدیا تاثیرات شگرفی روی شجاعت آدما داره. اما نه دیگه تا این حد
خانم طلا فکر کنم تازگی ها فیلم تروی رو دیده باشین. راستشو بگین.
والا من رکورد کشتن 68 سوسک در یک شب را دارم
و رکورد مربوط به سال 1382 می شه بنابراین قبل از فیلم تروی
:)
گیسو ! چه شجاعتی! باور نمیکنم.
من از مرده سوسک هم میترسم. همش فکر میکنم پا میشه الان میاد طرفم.
من همیشه در زمان جوانی هر جای خونه که سوسک میدیدم حتی جیغ هم نمیتوانستم بزنم. با صدایی آرام و فرو خورده خواهرک را صدا میزدم. که قهرمانی بود در سوسک کشی. با فاصله و نشانه عالی و یک ضربه دمپایی. اگر هر جای خونه حتی از طبقه پایین با صدای سوسک دیده ام فقط خواهرک را صدا میزدم او از لحن صدا میفهمید چه خبر است. از طبقه دوم داد میزد خودت بکشش. کاری نداره ، یاد میگیری.
وای اینجوری که شما نوشتی درباره ی این سوسک قهرمان من اصلا نگاهم عوض شد به سوسکا که!
تماشاچیان استادیوم (یک صدا) :
خانم طلا ///////// شیییییره ه ه ه ه ه ه
به پیروی از سبک مخصوص خواهرم، سوسک ها رو با دمپایی نمی کشتم چون له و لورده میشدن و بعضی وقت ها آثار له شدگی ته دمپایی و کف زمین بسیار چندش آور بود. در عوض، بعد از اسپری کردن مقادیر زیادی اسپری سوسک کش (به حدی که بدن سوسک بیچاره براق میشد و صدای اعتراض پدرم شنیده میشد که بابا جون خفه شدیم!) و بعد از اینکه سوسک بیچاره به تلو تلو خوردن میفتاد با یک هدف گیری عالی و از فاصله مطمئن یک لیوان کهنه یا بطری دهن گشاد رو به طور وارونه روی سوسک نیمه مرده قرار می دادم و مطمئن میشدم که سوسکه راه فرار نداره. بیچاره بعد از مدتی خفه میشد و جسد خشک شده اش به سطل آشغال منتقل می گشت یا با جارو برقی جمع آوری میشد. روش زمان گیری بود اما تمیز تر بود. جالب توجه اینکه در مواردی مشاهده میشد که سوسک مربوطه بعد از اون همه اسپری و چند روزی زیر بطری موندن هنوز زنده مونده بود!
قیصر سوسکه!!! کجایی که داشتو کشتن!!!
فکر کنم این خانم یا آقا ناشناس آخری خیلی اخبار سوریه رو دنبال می کنن.
خدا کنه گذره یه چینی به وبلاگ خانم طلا بیافته :))))) پیش خودش می گه 神的祝福向伊朗人标头。发送的甲虫在这里准备与它的美味午餐。
میدونستین یکی از دلپذیرترین آواها در چین، صدای قرچ و قروچ سوسک بریان زیر دندونه؟ اینقدر اسراف نکنین.
میگم که اصلا چطوره پس از مشاهده یک سوسک در منزل، از خونه هاتون اسباب کشی کنین.
خدا وکیلی خیلی سوسولید.
من دستمو تو یک کیسه پلاستیکی می کنم و سوسک رو میگیرم. و بلافاصله کیسه رو بیرون میارم طوری که پشت و رو بشه و سوسک توش بمونه. بعد اون رو تو کیسه می کشمش چون بوی سوسک کشته شده رو سرامیک و تو خونه، تا چند روز حالم رو بد می کنه.
هان؟!!! ... خودتونید.
ارسال یک نظر