۷ بهمن ۱۳۹۲

به عشق این خرمگس پیر عصیانگر که دموکراسی او را کشت

دوست داشتم امشب همه شما با من بودید و نمایش سقراط نوشته و کارگردانی حمیدرضا نعیمی را می دیدید
اگر بودید با من قهقهه می زدید
با من اشک می ریختید
و در پایان با من آنقدر کف می زدید تا دستهایت درد بگیرد.

۱۰ نظر:

سحر گفت...

مگه هنوز اجرا میشه؟ من میخواستم ببینم اما فکر کردم تموم شده که

Gistela گفت...

امشب اخرین شب بود اما درجشنواره هم حضور دارد

taraaaneh گفت...

هیج راهی نیست برای من که ایران نیستم بتونم آنلاین تماشا کنم؟

Gistela گفت...

ترانه ؟ منظورت چیه؟
عزیزم:)))
انلاین ایران؟
اینجا با بلیت می ری صندلی گیرت نمی یاد

Narcis گفت...

یکی از این طرف اومده بوده جشنوارهءتاتر فجر و چنان آبرویی خریده از تماشاچی های ایرانی که بیا و ببین...به همه میگه: تاتر فقط تو ایران زنده است...وقتی مجبوری تو صف های طولانی بایستی، وقتی تمام سالن پره ولی مسئول سالن 50 تا آدمو به زور جا میده و می گذاره که کار رو تماشا کنن، وقتی می بینی گروه های تاتری -راستی راستی- با بی پولی نمایش می سازن و تو خونه و پارکینگ و تو خیابون تمرین می کنن. .. وقتی اینا رو می گفت با خودشیرینی گفتم: بع له می دونم! آخه منم تاتر خووووووونده ام اونجا ؛)))ولی چاخان نکردم که تاتر نساختم. حیف!

Gistela گفت...

جات خالی بود نارسیس با پریسا رفته بودم تالار وحدت
یادته سه تای رفتیم و اون سلطان طبیعت هم بود و زنده بود
و من هی عر زدم و شما خندیدید
اینجا هم هی عر زدم

Narcis گفت...

همه اش یادمه جز سلطان طبیعت! اون دیگه کی بود؟! :(

Gistela گفت...

عباس همونی که به رودخانه ها پیوست

Narcis گفت...

I remember him well... Who else was with us?

Gistela گفت...

من و تو پریسا بودیم اون بلیط کنار ما پیدا نکرد رفت یه جای دیگه نشست

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...