بالشها ماهي هايي بودند كه در گبه اي كه درياي ما بود شنا مي كردند و مبلها قايقهايي بودند كه من و دوقلوها سوار بر آنان در حال پارو زدن بوديم
در بين هياهوي توفان و فريادهاي ما از ديدن ساحل دوردست، يكي از دوقلوها به نرمي پيشنهاد داد:
دوس داري اي دفعه ما هم باهات بيايم تي رون؟
در بين هياهوي توفان و فريادهاي ما از ديدن ساحل دوردست، يكي از دوقلوها به نرمي پيشنهاد داد:
دوس داري اي دفعه ما هم باهات بيايم تي رون؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر