۱۸ فروردین ۱۳۹۳

از سر بنده نوازي

بالشها ماهي هايي بودند كه در گبه اي كه درياي ما بود شنا مي كردند و مبلها قايقهايي بودند كه من و دوقلوها سوار بر آنان در حال پارو زدن بوديم
در بين هياهوي توفان و فريادهاي ما از ديدن ساحل دوردست، يكي از دوقلوها به نرمي پيشنهاد داد:
دوس داري اي دفعه ما هم باهات بيايم تي رون؟

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...