در سفر هستيم با لحني رمانتيك مي گويم: تصور كنيد صبح در جاده جنگلي بوديم ، ظهر در جاده شاليزار و الان در جاده گندمزار هستيم
رها در حال رانندگي با اخم مي گه: تصور كنيد امشب اتوبان كرج
!!!
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر