۷ آبان ۱۳۹۵

روز جمعه خود را چگونه گذرانديد

هفته خسته كننده اي بود، درسهاي اين ترم همه به شدت انرژي بر هستند و عصر كه به خانه بر مي گردم، چيزي مي خورم و بيهوش مي شوم، بنابراين مشتاق رسيدن جمعه بودم
در جريان هستيد كه نمي توانم از لذت دير بيدار شدن بهره ببرم، اما همينكه قرار نبود بيرون بروم، خوب بود.
با صداي پرندگان در باغ بيدار شدم،  كمي در رختخواب وب گردي كردم و بعد روز جمعه شروع شد
صبحانه نيمرو درست كردم با دمنوش اختراعي خودم خوردم، گلي از افريقا است با ميخك و نبات ، نتيجه ترش و شيرين و خوش رنگ است
لباسهاي پراكنده روي تخت را در كمد آويزان كردم، لباسها و ملافه هاي كثيف را در ماشين انداختم، رختخوابها را مرتب كردم، روي دشك ها ملافه نو سوغات خواهر از اتريش را كشيدم، اخ كه ملافه نو چه مزه اي مي دهد
كتابهاي پراكنده در همه جا را در كمد گذاشتم 
رفتم داخل حياط و از صبح تا عصر شاخه ها و تنه ها و آشغالهاي حياط را در فرغون سوزاندم
ظهر كوكو سبزي خوردم و كف اشپزخانه را شستم، گليمي رنگي داخل ماشين بود ، تمام ملافه ها، حوله و پالتو ام به رنگ زيبايي نارنجي در آمده اند، كلي به قيافه لباسها خنديدم و كنار بخاري روي رخت آويز ، پهنشان كردم
بايد يك لباس حوله اي بخرم، چه خوب
هوا  ابري اما نه چندان سرد بود بنابراين تا جايي كه مي شد در حياط ماندم
فضاي پشت دستشويي كه خالي شد، جارويش كردم و سطلهاي كه كمپوس در آنها درست مي كنم را آنجا گذاشتم
درخت انار ترش را هرس  كردم و راه حسابي باز شد و حالا بدون زخم شدن مي شود به پشت خانه رفت
با چوبها  يكي زيرگلدوني درست كردم 
مهتابي را جارو زدم و انجير چيدم، انجيرهاي كه زير درخت ريخته بود را براي مرغهاي همسايه ريختم 
تمام كه شد م عصر، روي صندلي راحتي نشستم  و چايي و شيريني  خوردم و  تلفني با الا حرف زدم و وب گردي كردم
الان هوا تاريك شده، فرغون پر از زغالهاي شده كه از دور سرخيشان سوسو مي زند، عود روشن كرده ام و كتاب مي خوانم و پرنده اي ناشناس مي خواند.

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...