سرماي استخوان سوز با كيسه پر از خريد خوردني هاي خوشمزه سوسولي و شالگردن سه دور دور سرم پيچيده و دستكش و پالتو مي دويدم كه زودتر با خانه گرم و صندلي نرم برسم و در حال فيلم ديدن خوشمزه ها را بخورم
در كنار سطل اشغال سر كوچه، پسرجواني با دستان و سري برهنه ، اشغالها را زير و رو مي كردم،
شرمساري مثل پيانو پلنگ صورتي بر سرم افتاد
در كيسه جستجو كردم و بين همه آن بسته ها ي بي ارزش م به سختي يك بسته غذاي آماده پيدا كردم و به پسرك تعارف كردم
نوع نگاهش به جعبه گل گلي پيانو را دوباره محكمتر كوبيد
گرفت و تشكري كرد و من فرار كردم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر