امروز در مطب دكتر زنان نشسته بودم، ناگهان زني كه داخل اتاق دكتر بود بيرون دويد و رو به ديوار زار زد، بسيار كوتاه، بعد چند نفس عميق كشيد ، با دستمال كاغذي چشمها را خشك كرد و دوباره به داخل اتاق دكتر بازگشت
،
،
،
شيوه پذيرفتن واقعيتي كه دكتر به او گفته بود
شانه هايش زمان بازگشت به داخل اتاق
و تلاشش براي دوري از هر نوع دلسوزي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر