۶ مهر ۱۳۸۳

رفیع و صلاحی

امشب شب شعر طنز بود در حوزه هنری. این برنامه اولین یکشنبه هر ماه برگزار می شود و تا به حال 34 دوره است که تشکیل شده. خیلی مجلس با صفایی است. یک عده ادم دور هم جمع می شن شعر می گن و می خندند !!!بخصوص یک ادم جذاب و دوستداشتنی به نام رضا رفیع که اصلا لازم نیست شعر بگه همان نثرش هم طنزه به عنوان مثال امروز گفت: من و چند تن از دوستان در یک ستون به نام نیشدار در روزنامه جام جم مطلب طنز می نوشتیم که ناگهان مطالب ما قطع شد و به جای ان خاطرات ده ساله علی لاریجانی چاپ می شود! همه سالن زدن زیر خنده و شروع به کف زدن کردند و رضا رفیع معصومانه می پرسید چرا می خندید؟
گویا عمران صلاحی شعری دارد بدین مضمون: گلی خوشبو در دستم بو کن ...به هرجایی که دوست داری فرو کن

۱ نظر:

MrGorbachof گفت...

Ettefaghan manam too hamin salaha too in mahfel sherkat mikardam, chera nadidamet????????

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...