دختره با پسره از خیابون عباس آباد راه افتادن به سمت خونه دختره تو آزادی

رفتن و

رفتن و

رفتن

نزدیک میدون که رسیدن و جون از ک ون پسره داشته در می رفته ، خداحافظی که می کنه، دختره می گه:

حیف... چقدر تهران کوچیکه