۱۶ تیر ۱۳۸۶

اندر باب رفاقت

به یه مقدار پول احتیاج داشتم ...اول از همه به دوست صمیمی ام زنگ زدم که حالا شوهر پولداری کرده و زمانی که فقیر بود و دانشجو ،زیاد پیش می اومد که از من پول قرض بگیره...گفت: شرمنده ام گیس طلا جون همین امروز یک و نیم رفتم حساب دراز مدت باز کردم...یه 200 تومن باید از بابام بگیرم ...اما نه... اونم باید بدم به داداشم بابت قسطاش...یه 300 400 هم دارم ...اما باید برای شوهرم یه کادو بخرم...البته می تونم به شوهرم بگم بهت قرض بده ...اما اصلا دوست ندارم همچین کاری بکنم....

۴ نظر:

ناشناس گفت...

ajab doosti, az avval migoft khodesho rahat mikard,

ناشناس گفت...

manzooram ineh keh az avval migoft gharz nemideh khodesho rahat mikard.

ناشناس گفت...

age tonesti manam ye meghdar i lazem daram orjansi ham hast,,,,belakhare dost te jayi bayad be dard bokhore digeeeeeeeeee:)

گیس طلا گفت...

بمیرید...مرسی از همدردیتون

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...