۲۳ آذر ۱۳۸۸

یخچال نفرین شده


سالها پیش یه دوست جدید به لوازم اولیه زندگی احتیاج پیدا کرد. منهم درانبار چیزهایی داشتم که به او قرض داد مثل ظرف و ظروف، یخچال و گاز دست دوم و اینطور چیزها...
مدتی بعد دوستیمان تمام شد او با من تماس گرفت که خودم بیایم وسایلم را ببرم!
اتفاقا همان زمان دوست دیگری به این وسایل احتیاج داشت و او خود ماشین گرفت و آنها را که در راه پله دوست اول رها شده بود به خانه خود برد. این دوستی نیز به پایان رسید و وسایل نزد او باقی ماند.

مدتی بعد دوست دیگری این وسایل را لازم داشت اما دوست قبلی حاضر به پس دادن وسایل نشد!
از این ماجرا چند سالی می گذرد. دوست قبلی برایم پیغام فرستاده که بیایم وسایلم را ببرم!!!!

۱۷ نظر:

ناشناس گفت...

Aval shodam

ناشناس گفت...

خوب از پروویی این دوستان !!! که بگذریم... نفهمیدی چرا این آدما دوست تو شدن و چطوری شد که دوستی تون تموم شد؟
این و برای فضولی نمی پرسم ها. آخه سوال بزرگ زندگی من همینه ؛))
نارسیس

آشنا گفت...

با این حساب بهتر بود عنوان پستتون رو میذاشتین :
دوستی های نفرین شده !

آدونیس گفت...

سلام
سفر به خیر،
قالب جدید مبارک ...

ساقی گفت...

منم دقیقا این مشکل بی نمک بودن دست رو دارم. ولی آخرین بار که بعد از کلی محبت بی حد و حساب به یکی که فامیل هم بود، بدون هیچ دلیلی رابطه اش رو قطع کرد و کلی هم حرف دروغ پشت سرم زد به این نتیجه رسیدم که برای هیچ کس نه از خودم مایه بذارم نه محبت بی دلیل بکنم و همیشه حواسم جمع باشه به قول شاعر: دوستی را چو نباشد بنیاد حزم را باید از دست نداد

عسل چشم گفت...

ای شیرازی دست و دلباز!برو بگیر ببخش به کسی که نمیشناسیش و خلاص!

yaqma گفت...

va in jaryan edame dare

ناشناس گفت...

لام.مثل همیشه از وبلاگت لذت بردم. ولی تشبیهت در مورد دوستی ها شاهکار بود. ممنون

لیلا گفت...

سلام
ما خراسانیها هم ضرب المثل مشابهی داریم: احمدک نه دردی داشت ،نه بیماری،
دروش می زد به خ*ایه اش و می نالید.
البته ببخشید مستقیم نقل کردم.

سعید پیوندی گفت...

سلام گیس طلا امیدوارم خوب باشید ممنون از پیام نوشتن این روزها خیلی سخت شده چه میتوان گفت با این همه خباثت و بی شرمی شاد باشید و خوشحالم که مینویسید

mina گفت...

خوردی به خنسی دوستی عزیز من
گمان می‌کنم زیادی مهربانی

سندباد گفت...

مواظب این ماجرا باشید ها
از عنوان پست معلومه دیگه !
خلاصه به هیچ وجه این یخچاله رو تو خونه نیاریدش حتی اگه سر سیاه زمستون پشت در عجز و لابه می کرد و می لرزید عینهو چی .
این یه نیروی خبیثی توش پنهان شده
حالا دنیال راه فرار می گرده
حتما اون دوست قبلیا قدرت تخیل و حالشو نداشتن که روی این نیرو تمرکز کنن
اما شما هنرمندی ، شیرازی م که هستی ... ممکنه از این نیروت استفاده کنی اون وخت خباثت درون این یخچاله آزاد می شه و جنگ جهانی سوم راه میفته

باراکا گفت...

جان من بگو بزاره پشت درشون چون اگه به هر کی بدیشون یه روز دستی تون تموم میشه:(

عروس بیچاره گفت...

سلام
می گم این لیلا هم عجب ضرب المثلی از خراسانی ها نوشته !!!!
تبادل لینک؟؟؟

امیر گفت...

عجب مصیبتی! یعنی حالا باید دوباره بری دنبال یه کسی که وسائل اولیه زندگی احتیاج داره بگردی و کلی زحمت بکشی و مخش رو بزنی تا باهاش دوست بشی و بتونی وسایل انباریت رو بندازی بهش؟D:

محبوب گفت...

نتیجه نیمه منطقیش میشه اینکه اگر میخوای با دوستات بهم بزنی برو وسایلت رو بده بهشون:)

ارماییل گفت...

مهربانی بسیار گیس طلا شاید همه قدر این مهربانی را ندانند و نفهمند که نمیدانند هم...

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...