دوقلوها رفتند كلاس اول و هر روز يه ماجرا دارن
يكيش اينكه با اين يك نموره سواد ي كه پيدا كردن مي تونن ديگه از داخل گوشي اسامي افراد را بخوانند و شماره بگيرند
حالا زنگ زدن به خاله بزرگه و بهش گفتن كه خاله عزيزي(مادرك) خورده زمين خوابيده
اونم هراسون زنگ زده به خاله كوچيكه( مامان دوقلوها) كه راستشو بگو عزيزي خورده زمين! من طاقتشو دارم بگو
خاله كوچيكه م از همه جا بي خبر هراسون از سر كار خودشو رسونده به مامان ديده كه دراز كشيده ، وحشتزده تكونش داده و از خواب بيدارش كرده كه تو خوردي زمين؟! و مامان هم قسم و آيه كه نخوردم زمين، سرما خوردم، خوابيدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر