بازم دوره های غم و دلمردگی و خستگی. اگر می توانستم جلوی این لحظات را بگیرم یا حداقل زمانش را کمتر کنم خیلی خوب می شد. رومن رولان در زندگی نامه بتهون گفته شادی از راه رنج. من نمی دانم چطور می شود این کار را کرد اما من مطمئنا نمی توانم با رنج کشیدن شادی کنم من نیاز به شادی دارم شادی عمیق و خالص نمی دانم اصلا تا به حال چنین چیزی راتجربه کرده ام؟ اخرین باری که شاد بوده ام کی بوده است؟ من همیشه می خندم و دوستم هر وقت می خندم می گوید معلوم است که زخمی شده ای. این سنگینی تحمل ناپذیر هستی ازارم می دهد زمانی دارم که باید ان را خرج کنم و نمی دانم خرج چی و کی. می دانم که باید یک بازی را باید برا ادامه این سالها انتخاب کنم اما بازی سخت را نمی توانم و بازی اسان کسلم می کند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۱ نظر:
manam ageh mitoonestam az in fazaieh gam biar biam biroon kheily khoob boood
ارسال یک نظر