۳ مهر ۱۳۸۳

کودک درون

دختر خاله های شیطان و دوست داشتنی ام به دیدن امده بودند. این دو از معدود افرادی هستند که طنزشان مرا به شدت می خنداند. مهندس کشاوری هستند بیست دو سه ساله صدایشان را کودکانه می کنند و فی البداهه با یکدیگر صحبت می کنند. دیالوگ هایی که مرا از خنده می ترکاند
قبل از رفتنشان کاغذ قلمبه ای را که پر از یاد داشهای کودکانه بود به من دادند روی ان نوشته شده بود : برای شمان

کوچولو یه جایزه خوب برات گذاشتم تو این غاغذه اگه تونستی پیداش کن...

دخترخاله دومی به عنوان راهنمایی به من گفت که سوئیچ 206 است و اولی با تایید این مطلب گفت که: با طعمِ نعناع
طبعا من یک ادامس پیدا کردم
به عنوان بوسه هم یک لب نصفه گذاشته اند و در زیر ان نوشته اند که این بوسه نیم رخ بوده است. در پایان یاد داشتهای کودکانه هم خواهش کرده اند که این قسمت را با صدای بلند بخوانم: من چقدر خرم..

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...