۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۴

اشپزی

از روی کتاب در حال اشپزی بودم به سختی، زمانی رسید که نمی دونستم چقدر شکر باید بریزم ،به زحمت با دهانم صفحه کتاب را باز کردم در حالی که در هر دو دستم ظرف بود. کتاب افتاد روی زمین با دندونم ان را برداشم با آرنجم اونو نگه داشتم با دهانم باز کردم در حالی که دولا شده بودم دیدم نوشته مقداری!

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...