برگشتم.رفته بودم نیشابور زیبا نزد خیام و عطار. درختان عطار واقعا سپید دار بودند و خیام چنان زنده و سرشار بود. شب انجا بودم روی چمنها دراز کشیدم. ماه کامل بود. بوی چمن تازه و پرواز خفاشهای کوچک. یک شاخه کاج نیز تا روی ماه امده بود. چشمهایم پر شد.
قدمگاه هم رفتم ولی خودمونیم سایز پای امام رضا خیلی بزرگ نیست؟
چشمه اش هم گمانم یکجایی با فاضلاب قاطی شده بود. جدا اداره بهداشت باید یک پیگیری بکند . این همه زائر دچار بیماری گوارشی بشن ناجوره... واسه آبرو امام رضا بده ... می دونید؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر