جشنواره سرد...مدتي بود كه در صف نايستاده بودم...جلو نزده بودم... و هيجان رسيدن به گيشه را فراموش كرده بودم...برنامه جشنواره را به قطعات ريز بريده ام كه راحت از كيف بيرون بيايد و سرچ انجام بگيرد
يك شلوار گرم و يك ساق بند از جنس پشم خرگوش مي پوشم كه طاقت ايستادن داشته باشم
با موبايل بقيه فيلمها را با بقيه در صف ايستادگان چم مي كنم(پول مو بايل اين ماه)
به دوستاني كه با بزرگان در ارتباطند در ارتباطم تا شايد از اين رهگذر بليطي مجاني از اسمان برسد
بزرگترين اتفاق درد ناك جشنواره
بليط فيلم پنهان را داشتم فكر كردم تيغ پنهان است نرفتم ببينم!!!!!!!!!!!!!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر