۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
ساری
گفته بودم رفته جمعه بازار ساری هندی خریدم تبدیلش کردم به پرده؟ آره حالا پرده های آبی با گلدوزی در لبه هاش جلوی من دارن تو باد تکو ن می خورن...یک سفال قلمبه آبی هم بود تو سفر اصفهان گرفته بودم..گذاشتم رو میز با یه گلیم آبی روی میز ...خیلی قشنگ شده ...امروز هم 200 هزار تومان کرایه صاحبخانه را ریختم به حسابش ..حرومش بشه من ماهی 230 هزار تومن حقوق می گیرم!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر