دوستی دارم که بیست سال است با هم دوستیم او همیشه در حال تصمیم گیری برای اینده است همیشه در حال برنامه ریزی برای اینده سفر به خارج فروش خانه طلاق مهاجرت و ...همیشه زمانی که امکان یکی از این تصمیم ها عملی می شود تمام دلایل برای نادرستی این عمل را پیدا می کند سارتر یک بحث دارد با عنوان ترس از ازادی ...مثالش در باره زنی است که هنگام فرار به همراه معشوقش کاری می کند که شوهرش او را بیابد و مانع رفتنش شود
این دوست من هم کارش درست شده بود که مهاجرت کند در همین مدت اتفاقات جالبی افتاد...احساس می کند که تخمدان هایش مشکل پیدا کرده و نگران است که احتیاج به عمل داشته باشد...متوجه شده که دندانهای دخترش نیاز به ارتودنسی دارد... و اینکه بهتر نیست صبر کند تا درس او تمام شود بعد بروند به کشور دیگر...اینکه خرج سفر خیلی زیاد می شود و ممکن است که او همه چیزش را از دست بدهد ...اینک...و در اخر هم به این نتیجه رسید که اگر بتواند شغل خوبی پیدا کند می تواند همین جا بماند..فقط تصور کنید که ماه پیش من به تمام دلایلش درباره اینکه این کشور جای زندگی نیست با همدردی کامل گوش دادم امروز احساس حماقت داشتم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر