۱۰ آبان ۱۳۸۵

یک اتفاق ساده

همیشه بعد از گذراندن یک دوره فشار، اشک ها شروع می شن...حالا به هر بهانه ای ..صبحا و شبها ..تو مترو و تو خونه ...فقط وقتی تنهام.... فیلم ها بهانه خوبی هستند سریال های تلوزیون..درست وقتی که دیگر هیچ بهانه ای ندارم ...می ایند قطرات درد قطرات تنهایی ...نمی خواهم شکایت کنم من از هیچ چیز پشیمان نیستم و حسرت شکل دیگری را هم ندارم ...اما می توانست اتفاق کسانی دیگر را سر راهم قرار دهد که این همه ازار نمی دیدم ...

۱ نظر:

آرزو گفت...

منم هميشه همين فكرو مي كنم! مخصوصا كه تو دلم طلب يه مدل ديگه رو داشتم! ببخشيد كه من دارم واسه نوشته هاي 100 سال پيشت نظر مي دم ، من از آخري شروع كردم ، دارم همه رو مي خونم تا آخرررررررر. حتي يه دونشم حاضر نيستم جا بندازم.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...