یه مردی اومد پهلوی دوستم که وکیله
- اقا من عقد کردم می خوام عقدومون بی دردسر فسخ بشه
- خب شما دلایلتون چیه؟
- ببینید من رفتم خونه شون برای همه چای اوردن برای من قهوه
-خب یعنی چی؟
-منم نمی دونم یعنی چی ولی حتما یه منظوری داشتن
-یعنی می خواستن شما را چیز خور کنن؟
-شاید
-این دلیل محکمه پسند نیست
-خب اینا به من گفتن 27 سالشه بعد معلوم شد 30 سالشه
-بازم به این دلیلی نمی شه...
-خب می دونید این خانم یه سینه اش از یکی دیگه کوچکتره
این داستان ادامه دارد...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر