۵ دی ۱۳۸۵

هروقت که ناراحت می شوم غمگین و افسرده به ان جنگل فکر می کنم به برگهای مسین و زرین به درختان مه الود به چرخش دود بین انها ....و همه چیز خوب می شود...نمی دانم این نیازم به طبیعت از ان کودکی سرسبزم سرچشمه گرفته...با این تعلقم به زندگی شهری چه کنم؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

و گياهان كوچكي كه حس ترحمي زير سايه تاريك درختان بزرگ دارند بر مي انگيزند و قورباغه هاي رنگارنگي كه در گودالهاي آب در عميق ترين قسمتهاي جنگل وجود دارند. من نميدونم چرا هميشه توي جنگل ب پايين نگاه ميكنم تا بالا!!!

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...