۲۶ خرداد ۱۳۸۶

بتون آرمه

پریدم وبه همین علت از خونه بیرون نرفتم روز اول باید مدام برم دستشویی برای تعویض بتون آرمه...تو خونه حداقل همه چی دم دسته...توالت و ...این طبیعت هم یه کارهایی می کنه عجیب وغریب...می دونم اگه پرید زنان نبود هیچ تقویمی بوجود نمی امد و کسی معنای ماه و فصل وسال را نمی دانست...یا زمان درو و برداشت وزمان به دنیا امدن و...اما حالا نمی شد یه نشانه ساده تر بود؟ داشتن زخمی بین پاها چندان دلچسب نیست حتی اگر ماهی یکبار باشه...تازه باید همیشه حسابش را داشته باشی که نکنه کم و زیاد بشه که سرطان یا کیست وغیره...داشته باشی...باید وقتی از توالت غریبه بیرون می یای با دقت پشت سرت نگاه کنی که جایی را گل منگلی نکرده باشی...مانتو ها ولباسهای روشن نپوشی..بزرگترین وحشت هر زنی اینکه که مبادا یه لک پشت لباسش درست بشه...حالا هی مسلمونا اینو بکنن تو بوق که واسه همین زن نباید قاضی بشه و مرد باید واسه این روزا زن بگیره و .... و من به همه این زنانی که اکنون در جهان سیاست قدرتی هستند فکر می کنم که این موضوع بی اهمیت چقدر می تواند در تصمیماتشان موثر باشد...به نظر می رسد قضیه اینقدر که برای اقایون مهم هست برای خانمها نیست...واقعا برای هر زنی بعد از مدتی عادی می شه ...و براش برنامه ریزی می کنه که اوضاعش به هم نریزه...

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...