۱۳ فروردین ۱۳۸۸

همین



دیروز مادرک به همه ما اصرار کرد که برای یه گربه مریض که تو کوچه پشتی دیده بود گوشت ببریم که ما به خاطر سرما وبارون همه مون تنبلی کردیم و نرفتیم
امروز آبجی بزرگه با خواهرک چت می کرد بهش گفت که قوزک پاش شکسته، مادرک هراسون به سمت اتاق خواهرک می دوید و می گفت: دیدی دیشو واسه او گوربی پا شِکسسو گوشت نریختم حالو پای ای دختروشِکسسه..
نیم ساعت بعد مادر با این گل که برای من چیده بود برگشت. رفته بود گربه را پیدا کنه وگوشت بهش بده . غمگین و خسته گفت که پیداش نکرده...

۸ نظر:

ایمان گفت...

مادرتون راست گفته. جای تقدیر داره که در این مملکت پرخشونت هنوز هستند کسانی که برای گربه ها دل می سوزانند...

کتایون گفت...

ما عاشق این مادرک شما شدیم..کاریشم نمی شه کرد

ناشناس گفت...

می دونیمن عاشق این مامانتم به خدا خیلی باحاله

زن معمولی گفت...

چند وقتی هست پیداتون کردم دلم نیومد نیام مراتب ارادت خودم رو اعلام نکنم خوب می نویسی و حال و هوای شیراز رو اینجا توی دود و دم تهرون به یادم می ندازی من این شهر رو و البته لهجه باحال مردمش رو خیلی دوست می دارم. شما را دوست تر می دارم البته گیس طلا جان.همیشه می خونمت. با همین اینترنت دیال آپ پت پتی...

تخته سیاه گفت...

سلام
وبلاگ جالبی داريد و نثر زيبايي.
خوشحالم که اتفافی شما را يافتم
سر بزنيد خوشحال ميشم

ناشناس گفت...

خانم گيسو طلا، من نديد واله و شيداي مادر گرامي شما شده ام

ناشناس گفت...

بعد از اینکه آبجی بزرگه در چت به خواهرک می گه قوزکش شکسته . طبیعتا خواهرک باید بلند شه ( یا به وسیله صدا ) به مادرک بگه قوزک آبجی بزرگه شکسته . حالا طبیعیه که مادرک بدویه به سمت اتاق خواهرک تا برسه بالاسر کامپیوتر و تو راه اون دیالوگ رو بگه . اما ایجازی که شما به خرج دادید و تکه اطلاع رسانی خواهرک به مادرک ( مر شکستن قوزک آبجی بزرگه ) را کلا از روایتتون حذف کردید باعث شده که یک پرش در متن اتفاق بیفته . دست کم باید بعد از این جمله : ..." بهش گفت که قوزک پاش شکسته، " به جای ویرگول سه نقطه می گذاشتید تا خواننده می فهمید چیزی در آن بین وجود داشته . ممنون

ارماییل گفت...

منم مادرک میخوام.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...