۲۷ اسفند ۱۳۸۸

بهار شیراز


از پنجره های کوچه بوی آبشار طلا می آید و از پنجره های حیاط بوی بهار نارنج و من مست و نیمه هوشیار در اتاقهای خانه می چرخم.

۱۱ نظر:

ممدی گفت...

سلام، نمیتونم تو گودر متناتون رو بخونم!

شيوا گفت...

عيدتون مبارك گيس طلا جونم من عاشق شيرازم ...خوش بگذره دختر شيرازي خوشگل به ماماني مهربون و خواهرها سلام برسونيد ...

شيوا گفت...

عيدتون مبارك گيس طلا جونم من عاشق شيرازم ...خوش بگذره دختر شيرازي خوشگل به ماماني مهربون و خواهرها سلام برسونيد ...

بهمنگ گفت...

پیشاپیش عید شما مبارک

نینا گفت...

میبینم که اومدی شیراز
دوست داشتی یه قرار با بچه های وبلاگ بذار ببینیمت

ناشناس گفت...

چه حال و هواییه اونجا :) دل آدم پر میکشه برای یه همچین شیرازی... کلی خوش بگذره

ناشناس گفت...

وااای دلم رفت شیراز....

ناشناس گفت...

عید شما مبارک گیسو طلا خانوم....نوروز اخری که ایران بودم مهمون شیراز و زیبایش بودم....یکی از بهترین سفرهام بود....

ناشناس گفت...

خوش آمدی به شهرت

sofalineh گفت...

Sale no shoma mobarak , sale khoob va shadi robaratoon arezoo mikonam .,

Dude گفت...

منم دلم رفت. اسم اين گل رو نمى دونستم مهم هم نبود تا ١٣ ١٤ سالم شد و عاشق شدم. از اين عشق كشكى هاى ايستگاه اتوبوس، معشوق خانم هم يه بار چند تا گل آبشار طلايي چيده بود و تا منو ديد كه مثل جن جلوش سبز شدم انداختشون و رفت. منم خوشحال خوشحال به خودم قبولوندم كه واسه من چيده و پرت كرده. برداشتم و خشكشون كردم. چند وقت بعد هم ديگه نديدمش ولى اسم اين گل زردا رو ياد گرفتم! مرسى كه يادم انداختى! اينجا ازاينجور گلها بهم نميرسه، بدجورى دلم واسشون تنگ شده 

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...