کتابی هست با نام پیرامون خودمداری در ایرانیان نوشته حسن قاضی مرادی که به ضرورت رساله ان راخواندم.
در کتاب نشانه های خودمحوری(با فردگرایی تفاوت دارد ها ) در جامعه ایرانی را نشان می دهد و دلایل شکست در رسیدن به دموکراسی به دلیل همین ویژگی در روانشناسی اجتماع
.اما انچه که بیشتر برایم جالب است شناسایی رفتارهای خودمحور در خودم و محیط اطرافم است. گویی قبلا به این وضوح متوجه ان نبودم.
حالا در جمع متوجه افرادی هستم که تمامی دیالوگهایشان به محور"من" می گذرد. توصیف خودشان، روحیاتشان،عادتهایشان و حساسیتها و علایقشان که همه اصرار بر متفاوت بودن دارد.
شناسایی علل بسیاری از افسردگی هایم که ناشی از همین نگاه تک محورانه است
شکستم در کارهای گروهی و سرعت فراوانم در گرایش به ناامیدی و بی حوصلگی در ادامه کار که ویژگی روشنفکران رشد یافته در جوامع خودمحور است.
و....بقیه را در کتاب پیدا می کنید
مردمی که برای قرون متمادی در زیر سایه نظامهای استبدادی زندگی کرده اند به جای انتخاب فردگرایی که لیبرالیسم را به دنبال خود می اورد، خودمحوری را انتخاب می کنند که در هر صورت استبداد را به همراه خواهد داشت.
در کتاب نشانه های خودمحوری(با فردگرایی تفاوت دارد ها ) در جامعه ایرانی را نشان می دهد و دلایل شکست در رسیدن به دموکراسی به دلیل همین ویژگی در روانشناسی اجتماع
.اما انچه که بیشتر برایم جالب است شناسایی رفتارهای خودمحور در خودم و محیط اطرافم است. گویی قبلا به این وضوح متوجه ان نبودم.
حالا در جمع متوجه افرادی هستم که تمامی دیالوگهایشان به محور"من" می گذرد. توصیف خودشان، روحیاتشان،عادتهایشان و حساسیتها و علایقشان که همه اصرار بر متفاوت بودن دارد.
شناسایی علل بسیاری از افسردگی هایم که ناشی از همین نگاه تک محورانه است
شکستم در کارهای گروهی و سرعت فراوانم در گرایش به ناامیدی و بی حوصلگی در ادامه کار که ویژگی روشنفکران رشد یافته در جوامع خودمحور است.
و....بقیه را در کتاب پیدا می کنید
مردمی که برای قرون متمادی در زیر سایه نظامهای استبدادی زندگی کرده اند به جای انتخاب فردگرایی که لیبرالیسم را به دنبال خود می اورد، خودمحوری را انتخاب می کنند که در هر صورت استبداد را به همراه خواهد داشت.
۹ نظر:
گويا از ماست كه بر ماست...
گیسو جان چقدر عالی که کتابی در این زمینه معرفی کردی.
من خودم این را از تجربه شخصی و کند و کاو در مورد خودم کشف کرده بودم. و همینطور با مطالعه کتابهای روانشناسی. ولی از نقطه نظر تاریخی و اجتماعی فقط هی در حال کشف و تحلیل های شخصی و منطبق کردن آن با رویدادهای اجتماعی بودم.
از نظر روانشناسی میدانم که این خودمداری شدیدا منجر به ایزولمنت اجتماعی و همینطور ایزوله شدن فرد در عادتها و تفکرات شخصی اش میشود که شبیه یا قابل مقایسه با نوعی است. یعنی فرد از رشد فکری و بدست آوردن مهارتها باز می ماندو کد ها و مفاهیمی می سازد که برای خودش قابل قبول و فهم است.
در کامنت بالا کلمه < اوتیسم> منتشر نشد.
و ای کاش به این *خود محوری* بسنده میشد.
چه بسیار *آدمهایی* رو میبینم که از دگر آزاری هم، افزون بر خودمحوری، لذت میبرند.
شادند از اینکه دیگری متوقف شود تا آنان سبقت بگیرند.
حالا در چی جلو میزنن؟ هدف غایی قراره چی باشه؟ برای خودشون هم نامشخصه. فقط باید به هر قیمتی سبقته رو بگیرند.
کاش فقط خود محوری بود.
یعنی منم روشنفکر رشدیافته در جامعه ی خودمحورم؟؟
کاش می شد کتاب رو اینترنتی خرید
دونستنش یک چیزه و تغییر کردن چیز دیگه. حالا کلی بحث های روشن فکرانه میشه کرد اما دریغ از یک جو تغییر. مثل رانندگی میمونه که ملت میگن اگه بخوای قوانین رو رعایت کنی بهت میزنن و به این بهانه وضع خیابونا همینه که می بینیم. واقعا تو محیط کار کسی بخواد زیر آبی نره پپو حسابش نمی کنن. منظور اینکه آگاهیش خوبه و از کجا باید شروع کرد چیز دیگری... کسی نظری نداره...
che jaaleb
mamnoon az mo'arrefie ketaab
پس علت بی حوصله گی ها و ناامیدی های من هم همینه؟ یعنی من غیر عادی نیستم؟
ارسال یک نظر