این روزهای داغ ، از خانه بیرون می روم و با اساتید حقیر، کارمندهای مضحک و راننده های عصبی سر و کله می زنم . عصرها گرسنه و خسته به خانه بر می گردم، چیزی می خورم و ماهواره را روشن می کنم و برنامه ویدئوهای خانگی را میبینم و همراه با خانواده های عزیزی که پدرانشان در سرسره های کودکانشان گیر می کنند، مادرانی که از ترس موش های پنهان شده توسط فرزندانشان، جیغ می زنند و کودکانی که تمام صورتشان را نقاشی کرده اند، از ته دل می خندم آنقدر می خندم که همسایه هنگام عبور از جلوی در آپارتمانم مکث می کند و گوش می دهد واحتمالا زیرلب می گوید: زن دیوانه
بعد نفسی شادمانه می کشم، اشکهای خنده ام را پاک می کنم، چای می گذارم و با شکلات می خورم و سر پایان نامه ام می نشینم ...
بعد نفسی شادمانه می کشم، اشکهای خنده ام را پاک می کنم، چای می گذارم و با شکلات می خورم و سر پایان نامه ام می نشینم ...
۲۰ نظر:
خيلي اوقات پر باري را پشت سر مي گذاريد
گیس طلا جون شرمنده
ولی فکر کنم کس خل شدی
خیلی سخت می گیری ها!!!
با ناشناس موافقم...
:دی
متاسفانه من نمی توانم باور کنم که از ته دل قهقه می خندی. آدمی که اینچنین باشدبه نظر من مشکل شدید عاطفی و روانی و خلاء های ناجور دارد. وگرنه چه عیبی دارد که تو هم مثل آدم و مثل همه خلایق آرام و بدون داد و بیداد بخندی.
همیشه حالم از آدم هایی که بلد نیستند مثل آدم بخندن و خندیدنشون مایه آزار و رنجش بقیه میشه به شدت به هم می خوره. دلیلش هم مشکلات روانی بسیار شدید و زیاد فرد هستش.
خیلی عذر میخوام شاید بهت بر بخوره.
موفق باشی
"اساتید حقیر، کارمندهای مضحک و راننده های عصبی" این توصیفات رو خیلی خوب اومدی! این عبارات وصفی معمولاً درست اند!
حالتو کاملن می فهمم
منم با برنامه ی ویدیهای خانگی قهقهه می زنم و اصلنم فکر نمی کنم کسی که قهقهه میزنه مشکل شدید روحی روانی داره
تنهایی برای همه هست و همه مشکل دارن و کسی که نمی خنده بیشتر از همه
باز خوبه شما میشینید سر پایان نامه!!
خیلی عجیبه.نوشته هاتو مخصوصا اون قدیمی ها رو که می خونم هی احساش می کنم دارم وبلاگ اولی خودمو می خونم بعد هی خیره می شم به نام نویسنده بعد هی تعجب می کنم.
جسارتاٌ عرض کنم مهمترین نکته توی پایان نامه های این روزا نداشتن غلطهای املاییه.به خدا
چه پایان نامه ای بشه
why don´t you drink you tea with khorma ye shirazi? that is the best, I am dreaming of it, in Europe good khoram (date) is expensive, soomething around 20 Euro!!!!
I mean per kilo.
ناشناس جون، متاسفم که شما نمیتونین ببینین کسی بلند میخنده این هم از مشکلات شدید روانی هست که همه را روانی میبینند جز خودشون...همه کار غیر عادی هست جز آنچه آنها میپسندند...اینقدر ضعف شخصیتی داری که حتا اسمی و یا نشانی از خودت نمینویسی نه؟ پس بهتره برای خودت متأسف باشی و برای خودت نسخه بپیچی...
برای ناشناس:
چهل راز برای زندگی بهتر میگه که اینقدر بلند بخند که به نفس نفس بیفتی. آره داداچ ما اینجوری میخندیم
باور میکنم. من هم گاهی از دیدن یک سریال تلوزیزونی حتی تکراری از ته دل و بلند بلند میخندم.
مواظب خودت باش جای منهم خالی کنار تو و شکلاتها
استفاده از فعل نشست روی پایان نامه مناسب نیست!
معمولا اسن فعال برای چزیهای دیگری کاربرد دارد.
خدمت ماهور عزیز عرض می کنم که بنده هیچ مشکلی با خنده ندارم و از خنده و تبسم لذت هم می برم و معتقدم انسان را زیباتر، با شخصیت تر، محترم تر می کند
اما نمی فهمم چرا یک عده ای اصولا نمی تونند و بلد نیستد مثل آدم بخندند و فقط چنان با داد و بیداد و قهقهه می خندند که اعصاب همه خورد میشه و باعث آزارشون میشه.
بسیار واضحه که این یعنی کرم؛عقده،خلا و...
حالا تو دوست عزیز؛ هرچه می خواهی بگو وهر اسمی هم میخواهی روی من بزار. اما این واقعیت و عرف هستش در همه جای دنیا نه فقط در این مملکت خراب شده
سالم باشید و شاد
ایول-دقیقا همینه-منم نگاه می کنم-فقط تهش یه حسرتی هم می خورم که ماها همچین بچگی نداشتیم-
ارسال یک نظر