۱۵ مهر ۱۳۸۹

باغ آلبالو

مادرک داره کتاب می خونه، سربلند می کنه، آه می کشه و می گه : دیگه نویسنده ها هم مثل قدیم نیسن، دیگه مغزاشون فرق کِرده، دیگه هیچ کی مثل چخوف نم شه

۸ نظر:

مایا گفت...

کلی مطالب این بلاگت رو می خونیم می خندیم آخه خانم من شیرازیه
امیدوارم همیشه مادرتون انقدر سر حال و سر زنده باشند

ناشناس گفت...

راست می گه به خدا!‌هیچکی چخوف نمی شه!

ناشناس گفت...

یک وبلاگ برای مادرک بزن همشهری. کلی حرف برای زدن داره. البته فکر کنم خوانندگانتو از دست بدی. چون مادرک میزنه رو دستت...

sandbaad گفت...

ey jaaaaaaaaaaan
booooos
baa weblog zadan baraaye maamaani movaafegham shadidan
jeddi migamaa
khaaaaaaaaaahesh mikonaaaaaaaaaaaaam

lili گفت...

منم با وبلاگ مادرک موافقم

ناشناس گفت...

راست میگن به خدا

صبا

ناشناس گفت...

vay ke che madare doostdashtani dari to omid ke hamishe shad bashe

.مهسا گفت...

به ایشون میگن کتب خون اصیل.
خداحفظشون کنه

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...