۱۴ دی ۱۳۸۹

کتابخونه است داریم؟

دوستم رفته کتابخانه ملی 25 هزار تومن داده تا براش یه کتابو بریزن روی سی دی، بعد اومده دیده کتابه رو سایت کتابخونه ملی قابل دسترسه....

۱۵ نظر:

اکبر گفت...

اینم دوسته که داری !؟
خوب قبلش نگاه میکرد :)

یک دختر معمولی گفت...

خاک بر سرم !!

سحر گفت...

زندگي همينه ديگه!

يه چيزي، من سحرم، شيراز زندگي مي كنم و شديدا عاشق سفر كردنم.
از اونجايي كه شما هميشه با گروه دوستاتون مي ريد سفر و بعدشم مياين دهن ما رو آب ميندازين، مي خواستم بدونم اگه منم بخوام همراهتون بيام مي شه؟
كي به كيه؟!!!
بهم جوابشو ميل بزنيد چون من بسيار منتظر مي مونم.

سحر گفت...

دستم رفت روي اينتر. ميلم اينه:

دارا گفت...

ممنون از اینکه سکرولر رو دریافتین.

حسین غفاری گفت...

از اون طرفی که بخوایم نگا کنیم باید گفت اینترنته داریم؟

علی گفت...

از خانوما همچین چیزی هیچ بعید نیست . همشون فقط بلدند پول حروم کنند

شين الف گفت...

آخي چقر غصه خورده!

سندباد گفت...

باز یه بهانه اومد دست ملت که بگن خانوما ال خانوما بل !
اصن بیا فداکاری کن بگو دوستت آقا بوده ، ببینیم چی می شه !

مونا گفت...

به دوستت بگو بره 25000 تومنشو پس بگیره.35 لیتر بنزین میشه باهاش خرید تازه با اضافیشم میشه نون خرید:))

مهسا گفت...

حدس میزنم تا مدتها داغدار این موضوع باشه

sdtjhg گفت...

حالا كجاشو ديدي؟25 هزار تومن واسهcd يه كتاب كه تو اينترنت هم قابل دسترسه و احتمالا تو انقلاب هم بشه پيداش كرد يه كلاهبرداري مرسوم محسوب مي شه كه تو جامعه ما مي ره كه به فرهنگ تبديل بشه.

Gistela گفت...

جهت گرفتن حال علي، طرف آقا بود

راد گفت...

کلا یک بار کتابخانه ملی رفتن می تواند آدم را پشیمان نماید....
یک پروسه طولانی را می توانی طی کنی برای اخذ یک کتاب و در نهایت بگویند موجود نیست ... به همین راحتی

b-m گفت...

می گی بره پس بگیره ، نرفت میام به زور می برمشا ، اعصاب ندارم منااااااا

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...