مجبوری لبخند بزنی وقتی دم به دم موج عطر می زنه تو صورتت
۲۲ فروردین ۱۳۹۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۷ نظر:
شکوه احساست در اینه که به راحتی منتقل میشه. با دیدنش لبخند زدم
شکوه احساست در اینه که به راحتی منتقل میشه. با دیدنش لبخند زدم
سلام گیسو جان
آمدم سلامی بگم. و اینکه من هم پیر شدم و حالا لبخندم ربطی به عطر افشانان دور و اطراف نداره. مال حسهای خوب خودمه که باهاش مشغولم. عین این گلهای نازنینی که گذاشتی و کاری به کار کسی ندارن و حالشون خوبه.
بوی خوبش با بوی بهار نارنج اینجا قاطی شد و حس مثبت منتقل شد. ممنون
صبا
وقتی باهات جدی حرف میزنم نخند !!
(-:
چه مجبوری خوبی !
ارسال یک نظر