به خاطر همون آخری یعنی رستاخیزه که توانیهای دیگه بوجود آمده. اتفاقا همین چند روز پیش داشتم به خواهرم میگفتم که خانواده ما کلا حس زمان نداره. نمیفهمه که زمان گذشته. هنوز حس نمیکنه که من 18 سالم نیست. در مورد خودشون هم همینطوره. تو زمان گیر کردن. بعدا متوجه شدم که این در ناخودآگاه همه ما وجود داره. زمان برای ما وجود نداره. ما همه انگاری قراره دوباره برگردیم صفر کیلومتر به این دنیا و کارهای انجام نشده رو از همون جایی که ناتمام مونده انجام بدیم. مابقی دنیا هم همونجور در همون مقطع وایسادن تا ما بهشون برسیم! مادر من اینطوری فکر میکنه. ناگفته نماند همه ما بطور ناخود آگاه ساختار ذهنی اینچنینی داریم.
۲ نظر:
به خاطر همون آخری یعنی رستاخیزه که توانیهای دیگه بوجود آمده.
اتفاقا همین چند روز پیش داشتم به خواهرم میگفتم که خانواده ما کلا حس زمان نداره. نمیفهمه که زمان گذشته. هنوز حس نمیکنه که من 18 سالم نیست. در مورد خودشون هم همینطوره. تو زمان گیر کردن. بعدا متوجه شدم که این در ناخودآگاه همه ما وجود داره. زمان برای ما وجود نداره. ما همه انگاری قراره دوباره برگردیم صفر کیلومتر به این دنیا و کارهای انجام نشده رو از همون جایی که ناتمام مونده انجام بدیم. مابقی دنیا هم همونجور در همون مقطع وایسادن تا ما بهشون برسیم!
مادر من اینطوری فکر میکنه. ناگفته نماند همه ما بطور ناخود آگاه ساختار ذهنی اینچنینی داریم.
rOozgare ghribiSt
ارسال یک نظر