۱۰ مهر ۱۳۹۱

چه بلایی سرشون آوردیم

امروز با غزل و دوستش رفتیم در زیر درختان فرهنگسرا قدم زدیم. دخترها کلاس چهارم دبستان هستند  و درحالی که با مقنعه هایشان بازی میکردند مانند دو بلبل وراج پشت سر هم سئوال می پرسیدند و به محض تمام شدن پاسخم ,سئوال بعدی را  با نگاه کردن به اطراف و پایین آوردن صدایشان مطرح می کردند
خاله گیس طلا جاستین بیبر به نظر شما خوشگله؟
خاله می دونی شیطان پرستها شش تا دختر شیعه را تو شیش جا سر می برند ؟
خاله من اگه بخوام یه شوهر شکل جاستین داشته باشم باید با یه پسر کجایی ازدواج کنم؟
خاله دو جنسه یعنی چی؟
خاله راسته اگه خط کف دست به هم برسه با غریبه ازدواج می کنی وقتی فاصله داشته باشی با آشنا؟
خاله مایکل جکسون دوجنسه بود؟
خاله اینایی که حجابشون را رعایت نمی کنن باید برن خارج ؟
خاله چرا معلمون جلوی مامان دروغ گفت؟

۵ نظر:

نسیم صبا گفت...

من دوست ندارم با آشنا ازدواج کنم :(((((

ناشناس گفت...

این چیزا از کجا رفته تو کله اینا؟
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

Shaki گفت...

خب جواب ها رو هم مینوشتین دیگه

ناشناس گفت...

چقدر ترسناک و غم انگیز که بجچه‌های هشت‌، نه ساله ذهنشون را این مسایل پر کرده باشه.

Pardis گفت...

یک لحظه به ۸،۹ سالگی خودم فکر کردم و دیدم چقدر دنیای من توی اون سن ساده تر و بچگانه تر بود....یعنی بینهایت دنیای ساده اما با آرامش.... (من دهه ۶۰ ای هستم...)
من فکر میکنم اینها دلیل زیاد داره. مهمترینش اینه که مادرهای این روزها نظارت درست روی تربیت و کار بچه هاشون ندارن.... نمیدونم شاید هم اثرات ماهواره و اینترنت باشه که اینا اینجوری شدن...(اون هم باز اگه با نظارت باشه اینجوری نمیشه...واسه همینه که همه جای دنیا برنامه ها رده بندی سنی شده ...)... زمان ما تو این سن که یک کانال ۱ بود، یکی هم کانال ۲. اونم اکثر مواقع برنامه نداشت و ما فقط دلمون به کارتون هاش خوش بود.... بقیه اش هم یا مدرسه بود یا ورزش و دوچرخه سواری و .... اگه خیلی خوش شانس بودم هم برادر میداد آتاری بازی کنم!
به هر حال چیزهای که نوشتی ترسناک بود و یک جوری زنگ خطر....

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...