غروبش رفتم دفتر امیر
بچه ها یک یک اومدن
لت و پار
امیر سه تار می زد
همه درسکوت
و من به درخت بزرگ و کهنسال پشت پنجره نگاه می کردم که به طرز هولناکی در تاریکی فرو می رفت
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
۱ نظر:
Avalin sali bood ke man daneshgah raftam va bad on etefagh oftad..hanooz shalagh, sedaye golole va khone pesari ke joloye man oftadan zamin, va man e panic ke hamkelasim keshon keshon man ro mikeshid ke dar aman bemonam......
ارسال یک نظر