۱ مرداد ۱۳۹۲

:)

باباهه سوسکه را کشته
بچه فسقلی اومده می گه :آفرین بابا...تو چقد چوجاعی... من به تو افتراق می کنم ...

۳ نظر:

زریر جوان گفت...

با این سرعت پست زدن شما دو نظریه وجود دارد.
1 - شما اصلا شیرازی نیستید.
2 - شما به کا اصالت شیرازی خود را از دست دادید.

:)

در ضمن با مردهایی که امروزه توی صدا و سیمای ملی معرفی میشن،مخصوصا توی سریالها،سوسک کشدن افتخاری در حد کشدن دیو سفید محسوب میشه.
بله کاکو.

ناشناس گفت...

چشم خانوما روشن

یه سوسک از سوسکای دنیا، کم شد

سپهر گفت...

سلام
اين وبلاگ پر از شورزندگي را از راه آق بهمن ديدم گمانم.
نمي دانم مي مي نويسه وتابحال نديده بودم. راستش اونقدرگيج و منگ واردش شدم كه دو ساعته حيرونم چطوري آق بهمن توي يك شهر كوچيك تو ايران كله سحر از حصار خوابگاه رد ميشده و با سينه هاي صهبا يه ساعت كلنجار رفته و با صهبا توي خوابگاه بودند !
نصفه با چشماي خمار بشيني پاي سيستم لينك ها روآلبالو گيلاس ببيني نفهمي از كجا رفتي كجا رسيدي همينه ديگه!
تازه اومدم دوباره چندتاپست ديگه رو كه تا ته صفحه خوندم به صرافت افتادم كه هدر رو نگاه كنم ديدم نوشته آتي! ....هي دل غافل !
من يه آتي توي شيراز مي شناختم كه سبك نوشتنش باشمافرق داشت.
اما ازين نوشته هاي بانشاط و زنده خيلي حال كردم. مخصوصا اون آخري كهتوش تشخيص افسردگي براي خوانندگان آه وناله كن صادر كردي .
قلمت سبز و با طراوت دختر. شاد بمون.

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...