خانم لپ گلی فروشنده تنها سوپری روستا پرسید
- بدون ماشین ؟ پای پیاده با یه زن حامله ؟ واسه چی اومدین روستای ما؟
- ما؟ چیزه؟ گردش؟...نه ..ببب برای زیارت تکیه
- نذر داشتید؟
- نممم ...بلمم.. بعله
برایمان شیر تازه دوشیده گاو را در شیشه ای ریخت و اجازه استفاده از دستشویی خانه اش را به ما داد و شوهرش را مجبور کرد با وانتش ما را به اولین شهر نزدیک برساند
۲ نظر:
دمشون گرم
مهارت های فرهنکی
به قول این خارجی ها
Cultural comptence
hastid assaasi
ارسال یک نظر