امروز در داوري فيلم هاي كوتاه نوجوانان ، فيلمي ديدم كه قهرمانش در نيمه هاي فيلم مرده بود، هم در داستان و هم در واقعيت مرده بود، در واقع سر صحنه فيلمبرداري تصادف كرده بود،
بچه ها فيلم را بدون او ساخته بودند و در پايان هم ماجرا را با دخالت دادن عناصري ماورايي ، مثلا به اطلاع بيينده رسانده بودند
من به بازي ناشيانه پسرك نگاه مي كردم و به فيلمي با فيلمنامه احمقانه و كارگرداني مضحك كه با تصادفي از كل فيلم بي معناتر، جان او را گرفته بود.
بچه ها فيلم را بدون او ساخته بودند و در پايان هم ماجرا را با دخالت دادن عناصري ماورايي ، مثلا به اطلاع بيينده رسانده بودند
من به بازي ناشيانه پسرك نگاه مي كردم و به فيلمي با فيلمنامه احمقانه و كارگرداني مضحك كه با تصادفي از كل فيلم بي معناتر، جان او را گرفته بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر