پوستم نازك شده،
پوستم در برابر اجتماع نازك شده،
مترو و آرنج بغل دستي كه مدام مي خورد به پهلويم، موزيكي كه حتي از پشت هندزفري دخترك به گوش مي رسد، بوي بدن آدمهاي درون تاكسي، گفتگوي هاي پر سرو صدا سر ميز غذا
همه چيزهاي كه سالهاست كه در ميانشان مي چرخيدم و حتي حسشان نمي كردم، مانند اسكاچي بر تفلون ماهيتابه مغزم خراش مي اندازد
پوستم در برابر اجتماع نازك شده،
مترو و آرنج بغل دستي كه مدام مي خورد به پهلويم، موزيكي كه حتي از پشت هندزفري دخترك به گوش مي رسد، بوي بدن آدمهاي درون تاكسي، گفتگوي هاي پر سرو صدا سر ميز غذا
همه چيزهاي كه سالهاست كه در ميانشان مي چرخيدم و حتي حسشان نمي كردم، مانند اسكاچي بر تفلون ماهيتابه مغزم خراش مي اندازد
۴ نظر:
یواش یواش وقت رفتنه گویا !
خوشحالم كه روند نازك شدن پوستتان در برابر ناملايمات بسيار كند بوده و اميدوارم شاهد شتاب ان نيز نباشيم. همواره شاد و خرسند باشيد.
PMSete? chan roz dige mishi mamoli..
شایدم مَردم... تقصیر رو نباید انداخت گردن کسی. همون... پوست منم نازک شده با این اوصاف.
ارسال یک نظر