۱۴ اسفند ۱۳۹۳

دوست نقاشم ديروز مي گفت تبلتي با پول خودش خريده كه از دادن خبر خريد آن به شوهرش هراسان است

فمينيسم؟ خب واقعيتش اينه كه انتخابي در كار نبود، من برادر نداشتم و سه تا خواهر با هم وسط دشت و كوه بزرگ شديم ، نمي دانم اگر برادر داشتم رفتارمادرك و بابايي فرق مي كرد آيا؟ فقط مي دانم در فقدان رفتارهاي جنسيتي بزرگ شدم، بابايي دوچرخه سواري و كوه نوردي و بالا رفتن از درخت را به من ياد مي داد و مادرك خياطي و بافتني را
و اين تعادل هنوز هم در من هست كه هم از كارهاي با برچسب زنانه لذت مي برم و هم هراسي از انجام كارهاي با صفت مردانه ندارم
تبيعض را زماني متوجه شدم كه از خانواده بيرون آمدم، دانشگاه و بعد محل كار
انبوه دختران با استعدادي كه با اهرم فشار خانواده و اجتماع، توانايي هايشان ديده نمي شد و فرو مي رفتند و له مي شدند و فراموش
بارها با احساس گناه روبرو شدم زماني كه دختراني را بسيار باهوش تر و با استعدادتر از خودم ديدم كه نتوانستند از اين ديوارهاي نامريي بالا بيايند
براي من آنقدر اين حقوق طبيعي بود كه تا مدتها نمي توانستم ناتواني ديگران را بپذيرم
اما اين تنها آغاز نا اميدي بود، زماني كه دوستان مرد روشنفكرم بي آنكه بدانند بسياري از اين حقوق را ناديده مي گرفتند و در پايان بحث ، در حال فرار از بحث، با جملاتي چون: نمي شه ديگه، زوده حالا، اينجا ايرانه، طول مي كشه، اينجا جواب نمي ده 
به پايان مي رسيدند
دردناكترين بخش داستان ازدواج هايشان بود، دو انسان روشنفكر درون رابطه كه قرار مي گرفتند بر سر ابتدايي ترين حقوق زنان درگير مي شدند

من فمينيست هستم چون از ديدن رنج زنان خسته شده ام، از بدفهمي مردان خسته شده ام و مثل هميشه اميدوارم همچنان كه  امروزه از زنداني  كردن زنان در روزهاي قرمز در قرنهاي پيش حيرتزده مي شويم، روزي برسد كه از شنيدن جمله بالا حيرت كنيم

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...