دانشجوی اول: استاد چرا موقع انقلاب فرح، زن رضاشاه، جسد را با خودش نبرد خارج؟
قیافه من: 😳😳😳😳
دانشجوي دوم يواشكي در گوش اولي زمزمه مي كند: زنش نبود كه، دخترش بود،دخترش!
قيافه من:😱😱😱
حقيقتا اميدوارم روح رضاشاه اطراف كلاس من نبوده و نشنیده باشه!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر