دوستِ دوستم وارد سازمان دوستم شده بود(سازمان مفخم صدا و سیما) یکی دو روزی با او در محیط کارش گشته بود و بعد گفته بود: مهدی جان خدا وکیلی از لحاظ اداری خیلی مشکل است این همه مشنگ را پیدا کردن و یک جا جمع کردن! چه جوری این کار را کردند؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۱ نظر:
این رو موافقم . یه سری مجبور بودیم به این گروه آموزش کامپیوتر بدیم . وای کشتن ما رو دیگه !!
ارسال یک نظر