۱۹ دی ۱۳۸۳

اندر مضرات بیوه بودن

من از رفتن به ارایشگاه متنفرم و یا در واقع می ترسم ...چرایش به دلایل پیچیده روانی باز می گردد که مهم نیست. به همین علت هر وقت کاری در این زمینه دارم دوستی را صدا می زنم به شیوه زنان قدیم به خانه ام می اید. چند روز پیش امده بود. طلاق گرفته ... در واقع طلاقش داده اند. یک روز که به مهمانی به خانه مادر و پدر او رفته اند.پدرش و شوهرش داخل اتاقی شده اند و وقتی بیرون امده اند پدر به او گفته که شوهر او را نمی خواهد و او را طلاق می دهد. از او پرسیدم که مشکلاتشان چه بود که بعد از شش سال ازدواج و داشتن یک کودک قبول کرده؟ می گفت نمی گذاشت شبها بخوابم. مرا مجبور می کرد که به او پشت کنم و در همان وضعیت بخوابم در حالی که دست او درون بدن من باشد. اکثر اوقات می گذاشتم و لی بعضی شبها که خوابم می امد و نمی توانستم تمام شب به پهلو بخوابم، مرا متهم به خیانت می کرد و مرا مجبور می کرد که داخل بدن خودم را نشانش دهم تا مطمئن شود که با کسی دیگری نبوده ام زمانی که او با دختر دو ساله اشان از مهمانی بر می گشت دختر را به درون اتاقی می برده و از او می پرسیده که دائی ها به کجایت دست زده اند؟
در پایان با تاسف اضافه کرد که اگر طلاقم نمی داد من با او همچنان زندگی می کردم. از بیوه بودن که بهتر است...

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...