باران می آید کنار پنجره نشسته ام... (در کلاس سوم دبستان همه جمله اول انشا را با این جمله شروع کرده بودند که: در کنار پنجره نشسته بودم و ... معلممان می گفت جایی دیگر انشاتون نمی یاد؟)
اما واقعا کامپیوتر من کنار پنجره است و باران می اید و من دلم گرفته است(زهر مار با این حرف زدنت)
بله کنار پنجره نشسته ام و باران می اید و دل من هم گرفته است و اتش شومینه در رنگهای مختلف صدا می دهد! (شومینه یک صدایی داره دیگه ... ای مرده شور)
خب واقعیت اینکه الان یک پیغام روی موبایلم اومد و خنده ام گرفت وبا اینکه کنار پنجره نشسته ام و باران می اید و شومینه صدا می کند ... خوبه دیگه ...زندگی اینقدر هم دردناک نیست می دونید ... خوب وقتی ادم بفهمه اون اقا خوشگله که یک مدتی دل ادم واسش رفته... زن داره و تازه دوتا بچه هم داره ...یک کمی .. دل ادم می گیره که چرا یک کم دیر رسیده... اون پیغامی هم که برام اومد این بود..پیرزنه به تاکسی می گه: اقا نماز جمعه... راننده می گه مادر جان امروز که سه شنبه است! پیرزنه می گه: خدا مرگم بده دیدی دیشب باز حاجی گولم زد...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۱ نظر:
جك آخرش خيلي باحال بود
ارسال یک نظر