۲۲ بهمن ۱۳۸۴
عروس بي قرارا
شاگردم يه كتاب بهم داده به نام عروس بي قرار ..مجبور شدم به خاطر اسمش ان را پنهاني بخوانم ولي مردم از خنده ..دختري كه هميشه دوستانش را مسخره مي كرد كه نزديك ازدواجشان خلو چل مي شوند و ...سرانجام خودش هم در اين چاه بلال افتاد...ضمن اينكه مناصلا نمي دانستم مراسم ازدواج در امريكا بدتر از خودمان پر از دنگ و فنگ است...بامزه اينكه يك كيتاب اموزشي هم برايشان منتشر شده كه از روي ان كار هاي را انجام دهند كه يك سالي طول مي كشد...هيچ فرقي با مال ما ندارد فقط مراسم ما طبق معمول همه چيزمان ايراني و بي درو پيكر است...و انها مرتب و منظم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر