رفتم تو مغازه نوار بحداشتی بگیرم هرچی بسته ها را زیر و رو می کردیم نمی فهمیدم کدوم به کدومه..اقای مغازه دارمهربان اومد توضیح کامل و مبسوطی درباره نوع رنگ درصد جذب و اندازه شون داد..احساس کردم رفتم خارج!!!!!!!!بعد گفت که شرمنده کیسه پلاستیک مشکی نداره اونا رو برام توش بذاره !!!!!! و امروزتمام محله نوار بحداشتی انتخابی من را دیدند..یکجور تبلیغ حساب می شه نه ؟ هر چند پیرزن همسایه از دیدن بسته های خوشرنگ من در کیسه نایلون شفاف ابرو در هم کشید و احتمالا زیر لب گفت دوره اخر زمون شده
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر