۳ آبان ۱۳۸۵

سریال ها دیشب تمام شد و فاجعه مدرن شکل گرفت رسما زدم توی سر خودم زمانی که دیالوگهای بین خانم اکرمی و اوا می شنیدم که یکی روی دیوار و دیگری روی تراس بود وای وای که خانم مانتویی چون بد بود چادر خانم خوبه را از سرش کشید وای از گفتگو های مذهبی بین این دو درباره ایمان
سه بار گفت این بازی گناهکاران است چهار بار گفت این اخر بازییه
مرد گفت بیا اینا رو بکشیم خودمون هم بریم خارج
زنه گفت نه من می خوام همینجا بمیریم مرگمو می خوام خودم انتخاب کنم
مرده گفت باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

صاحبدلان هم که گمان می کردم ترکو نده اخرش ترکمون زد یک مقاله اخرش خونده شد تو سط باران خانم مامانش چه حرصی خورده از این پند های پیرزنانه خلاصه اینکه ادم بد ها بد ن یا باید بمیرن یا خوب شن نمی شه زنده بمونن وبد باشن مثل همین که هست و ما باید به یاد داشته باشیم ما باید همیشه به یاد داشته باشیم ما نباید هیچوقت از یاد ببریم و ووووووووووو

هیچ نظری موجود نیست:

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...