۹ بهمن ۱۳۸۵

رولان

برای نوشتن یه نامه تو فیلمنامه ام کتاب سفر درونی رومن رولان را بعد از 13 سال دوباره خواندم جالب یادداشتهای خودم بود در حاشیه کتاب از ان زمان ...خود من از انچه که خوانده بودم چیز زیادی به یاد نمی اوردم اما از ان نوشته ها رویا هایم را به یاد می اوردم و...
اما در ان زمان قسمتهای را می پسندیم که لازم داشتم و حالا نیز ولی این ملزومات عوض شده است رولان اکنون از ان جایگاه خدایی پایین امده است گاهی شعار می دهد و ...اما..به یادم اورد انچه که فراموش کرده بودم روزمرگی غوغا می کند دوباره باید به راه بازگردم دوباره باید اغاز کنم دوباره باید ارمانهایم را به یاد اورم در این دوران پست مردن که ارمان خواهی به کار نمی اید من دوباره باید انان را به روز کنم انقدر در بازی و عشق و دروغ گم شده
چقدر نسبت به گذشته نیاز به دوست داشتنم شدیدتر شده
نه من اصلا عوض نشدم الان هم به همان شدت و کودکانه این را دوست دارم که در ان زمان آن را و روزی می رسد که این نیز مانند ان به خاک سپرده خواهد شد
همه چیز بازی است و طبق معمول مرگ را فراموش می کنم هر چند بعد از مرگ نباید حسرتی وجود داشته باشد در ان دنیا حسرتی از لذت نبردن در این دنیا هست؟

۴ نظر:

ناشناس گفت...

hi
inja boodim
khsheman amad.
Armin , Dortmund
t_t7296@yahoo.de

گیس طلا گفت...

ممنون ارمین

ناشناس گفت...

http://360.yahoo.com/profile-VOp51aMiRKdPpTaOdRzSXoyL
اينو داشته باش

mostaf.s گفت...

سلام
دوست عزیز وآبجی خوبم .بسیار جالب و دلنشین بود. آرزوی سعادت و سربلندی دارم
سبزو شادان باشید

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...