خاله ام خیلی خوشگل شده بود .چشش زدم افتاد به اسهال و استفراق! این هفته رفتم خونشون دختر خاله ام گفت: منو چش نزنی
دستشو گذاشت اونجاش گفت: بخصوص اینجا رو نه! برا اینده لازمش دارم ...
دو دقیقه بعد پرید شد و افتاد به اق و پق
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
۱ نظر:
واااااااااااااااای چقدر خندیدم عاشق نوشته هاتم رک و بی پروا خیلی خوشم میاد
دوستت دارم دوست عزیز
ارسال یک نظر