۲۵ تیر ۱۳۸۶

شبِ

رفتم شب شعر چشمه خانه هنرمندان....برای اولین بار بود که شب شعر رفته بودم اگه ان شب شعر های جذاب و داغ دانشجویی را حساب نکنیم...اول از همه یک صدای ضبط شده به ما گفت :تماشاگران عزیز! از خوردن و اشامیدن در سالن خود داری کنید!!
جالب بود که شاعران باید اشعار چاپ شده خود رامی خواندند ..بنابراین خودبخود بقیه حذف می شدند...همه منتظربودند ببینند گراناز موسوی چه می خواند که حمیراخواند!
یک مجری به نام ریرا عباسی که همه می گفتند زن خوب و شاعر خوب و داستان نویس خوبی است اما عجب مجری بدی بود...مقادیری شنوندگان جوان و معترض و به شدت بدبو داشتم ...یارتا یاران هم بود که با همان نگاههای عمیق همیشگی نگاه می کرد
اما لذت بردم از ان شاعران جوان و گمنام و پرنده های کلمات که در سالن پر می زدند
اسم پرنده امد در همان نزدیکی نمایشگاه عکاسی عکاسی به نام محی الدین محسنی بود که از پرنده ها و اسمان عکس گرفته بود کلاغ ها هم بودند که در نور افتاب طلائی شده بودند از طرف الدوز و یاشار ازش تشکر کردم...ببینید نمایشگاه را هوائی داشت

۶ نظر:

ناشناس گفت...

اصلا كي گفته بايد براي هر پستي نظر داد؟

ناشناس گفت...

salam.
migam in baranme khane honarmandan ro chetor mishe etela peida kard, intoor ke maloome sit ham nadare va faghat bayad beri oonja bebini.

ناشناس گفت...

خانه هنرمندان سايت داره
http://www.iranartists.org
تمام برنامه هاشم ماهانه توي سايت ميذاره

خوب آره؛ فضولم؛ مگه چيه؟

ناشناس گفت...

از این مراسم ها نرو عزیز یه دوستم خاطره آشنایی حاملگی ازدواج مامان بودن طلاق داره از این برنامه اونجا.

ناشناس گفت...

خدايي ترتيبش خيلي باحال بود اينجايي
تو اين ترتيب ازدواج جايي نداشت؟

آرش گفت...

اینجا هیچ کلاغی نیست! حاضرم ۱۰۰ دلار بدم فقط یه دونه کلاغ ببینم! جدی میگم

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...