۲ شهریور ۱۳۸۶

من همیشه فکرمیکنم بزرگترین غمهای دنیا تو آب حل می شه….چند سال پیش که دوستم از سرطان خون مرد...از روز خاکسپاری تا دو هفته هر روز رفتم استخر...

۴ نظر:

MrGorbachof گفت...

Salam,
Ey kash harfet dorost bood, Ey kash .... ,amma dar kol kheily jalebeh keh beh in natijeh residi,

ناشناس گفت...

چه قدر لحن نوشتارهات فرق کرده فکر کنم می دانمش...دچار جهش شده ای به جلو یا عقب..فرقی هم نمی کند... وای گیس طلا گیس طلا جون... چه شده ...کاش می شد حرف بزنیم ..بیش تر.....هر وقت دچار جهش می شوم می چرخم آرام تر... بعد من تازه متولد می شود..مدت ها زمان نیاز دارم بشناسمش ...

papillon گفت...

چه كامنت هاي شاهكاري مي گيري.

Amir گفت...

فکر کنم نتیجه تی که بهش رسیدی درسته... منم دقیقا همین کارو میکنم... بعصی وقتا آدم احتیاج داره که مخش خنک شه جدی جدی... اتفاقا داشتم اینو به یه دوستی میگفتم... من نصف افکارم تو استخر شکل میگیره... بین دو نفس گیری پشت سر هم یک شنای قورباقه!!!... وقتی که کاشیای کف استخر و میبینی و نتها صدایی که میشنوی صدای حباب های هواست که از دهنت اومده بیرون...

اينستاگرام gisoshirazi

مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...