می گویند زنان خیلی دیر اما بالاخره به اعتماد به نفس دست پیدا می کنند...می گویند زنان سرانجام با بدن خود اشتی می کنند...خب گویا دارد این زمان برای من فرا می رسد...آن احساس بیگانگی نسبت به بدنم ..حتی ان انزجار دارد از بین می رود ... سرانجام زمانی که به من می گویند بدن زیبایی دارم لبخند تمسخر امیز نمی زنم ...می توانم به چهره ام در ایینه نگاه کنم و ان احساس نازیبایی را در چشمانم نبینم . ..اما چقدر دیر....حالا که باید در انتظار چروک ها باشم...و تازه یکی دو تارموی سفید را کشف کردم! باور می کنید از تعجب شاخ در آوردم ؟ انگار قرار نبوده بوده که من هم پیر بشم...در 37 سالگی دو تا نخ سفید ...بد هم نیست ها ...نه؟ ولی اعتراف می کنم که چیدمشون !
۲۹ آبان ۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اينستاگرام gisoshirazi
مدتها بود اينجا نيامده بودم فقط خواستم بگم زنده و سالم هستم و هر روز در اينستاگرام مي نويسم تشريف بياوريد اون ور منم تلاش مي كنم كه ...
-
خب امروز با صدای خروس همسایه بیدار شدم و شادمان که آفتاب شده بود. بلند شدم و به عنوان صبحانه میوه خوردم . داخل ظرفهای غذای همسایه نبات ری...
-
مرد جوانی در زد گفت اردکشون اومده داخل حیاط ما،داشتم دنبال اردک می گشتم یک پسره را به جای اردکه پیدا کردم که تا منو دید پا گذاشت به فرار ...
-
متنفرم از تمامی داستانها و فیلمنامه های طول تاریخ که با جمله مشابه این شروع می شود: دختری زیبا ... این یک قانون کهن است: قهرمان زن نمی تواند...
۵ نظر:
در 27 سالگي: بيش از 7 تار موي سپيد...
غرض ابراز وجود بود.
خوب باشي.
دوستم من زودتر از شما به این حس رسیدم... گور بابای کسایی که ما رو زیبا نمی بینن اصلا والا به خدا
راستی اون قول شمالم سر جاشه ها ...
آره ه ه !!!! بالام من که 10 سالی از شما کوچکترم هم به نظرم زشت ترین و چاق ترین زن ها هم جذابن... البته من هم چند سالی است که به لذت بردن از خودم رسیدم...خیلی لذت بخش هستم لا اقل برای خودم..و همین کافیه
مگه بدنت چشه؟
دیروز با دوستم رفتیم کلاس رقص..رقص حسنی که دارد این است که شکوفایت می کند و تو را با بدنت آشتی می دهد...معتقد بودیم این را باید در دوران نوجوانی کار می کردیم نه الان اون موقع زودتر بدن خودمان را می شناختیم ولذت میبردیم
ارسال یک نظر